- تخریب کردن (رَ دَ)
ویران کردن. خراب کردن. هدم
معنی تخریب کردن - جستجوی لغت در جدول جو
- تخریب کردن
ویران کردن، خراب کردن، منهدم ساختن، نابود کردن، از بین بردن، خراب کاری کردن
- تخریب کردن
تدميرٌ
- تخریب کردن
déconstruction
- تخریب کردن
انہدام
- تخریب کردن
деконструкция
- تخریب کردن
ধ্বংস
- تخریب کردن
deconstructie
- تخریب کردن
деконструкція
- تخریب کردن
dekonstrukcja
- تخریب کردن
解构
- تخریب کردن
desconstrução
- تخریب کردن
decostruzione
- تخریب کردن
deconstrucción
- تخریب کردن
การรื้อถอน
- تخریب کردن
Dekonstruktion
- تخریب کردن
dekonstruksi
- تخریب کردن
पुनर्निर्माण
- تخریب کردن
הרס
- تخریب کردن
解体
- تخریب کردن
해체
- تخریب کردن
yeniden yapılandırma
- تخریب کردن
ujenzi mpya
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(نَ نِ دَ / نَدَ)
لغت نامه دهخدا
تفتین کردن. دشمنی انداختن. سخن چینی کردن: همیشه چشم نهاده بود (بوسهل زوزنی) تا پادشاهی بزرگ و جبار بر چاکری خشم گرفتی و آن چاکر را لت زدی و فروگرفتی این مرد... و تضریب کردی و المی بزرگ بدین چاکر رسانیدی. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 176). چون به غزنی بودند بوسهل زوزنی در باب خوارزمشاه آلتونتاش حیلتی ساخته بود و تضریبی کرده بود. (تاریخ بیهقی ایضاً ص 287). و میان بوسهل و عبدوس بد است و این سگ چنین تضریبی کرده است. (تاریخ بیهقی ایضاً ص 322). و رجوع به تضریب شود
